گوگل با یک اقدام تحریک آمیز، اقدام به جعل نام خلیج فارس به خلیج عربی کرده است. برای تغییر مجدد این نام نیاز است که یک میلیون رای بنام اعتراض به این نام جمع آوری گردد تا مجددا این نام تغییر کند. از تمامی هموطنان و فارسی زبانان دنیا تقاضا دارم، جهت برگشت نام خلیج فارس به این لینک رفته و فقط نام و نام خانوادگی و ایمیل خود را جهت اعتراض وارد نموده تا یک میلیون رای جمع آوری گردد.
در این میان، غربیها مسائلی را فراتر از برخورد با وبلاگ نویسان و سانسورهای معمول در دستور کار خود قرار دادند تا با دستاویزی همچون المپیک، زمینه کاهش چشمگیر فاصلهشان را با اهداف بلندمدت فراهم آورند.
تایوان و تبت، محل همیشگی تلاقی آمریکا و چین، در نقطه مرکزی سیبلی قرار گرفت که نقشه چین بر آن قرار گرفته بود و به نوعی، تمامیت ارزی این کشور در مرکز توجهات قرار گرفت. رسانههای بزرگ جهان نیز که لایه بیرونی اطلاعرسانیشان با شعارهایی همچون آزادی بیان و تعیین سرنوشت ملل به دست خویش، همراه بود، در درون اخبار به بررسی وضعیت سیاسی تایوان و تبت به عنوان دو منطقه جداییطلب چین پرداختند و چینیها را به رعایت نکردنم حقوق بشر متهم کردند.
در این شرایط، نخستین اعتراضات در مسیر حمل مشعل المپیک از لندن که میزبان المپیک تابستانی 2012 نیز به شمار میرود، نسبت به چینیها آغاز شد تا مشخص شود گذر این مشعل از 135 شهر جهان در طول 130 روز به این سادگیها محقق نخواهد شد و بیشترین ترکشهای اعتراضات را برای چین در سالیان اخیر به ارمغان میآورد. پس از آن با ورود مشعل به پاریس این اعتراضات در قابل تظاهرات گسترده در مسیر حمل مشعل تکرار شد و در ادامه نیز رخدادهای مشابهی در «سانفرانسیسکو»، «بوینسآیرس»، «دارالسلام» و دست آخر «دهلینو» به وقوع پیوست و حجم اعتراضات روز به روز گستردهتر شد که با برخوردهای شدید نیروهای امنیتی همراه بود. در این میان انتظار میرود، این تظاهرات کم سابقه نسبت به میزبان المپیک در بانکوک، کوالالامپور، جاکارتا، کانبرا و سئول نیز تکرار شود و همچنان آثار منفی دوره 130روزه حمل مشعل برای مسئولان چین استمرار داشته باشد.
با وجود همه این اعتراضات که از ماهها پیش سازماندهی شده بود و المپیک را برخلاف شعارها، بزرگترین بازیهای ورزشی جهان را سیاسیتر از همیشه ساخت، آیا مشابه رفتار چینیها با جداییطلبان تایوان و تبت اسپانیا با جداییطلبان دیگر کشورها به وقوع نمیپیوندد و در این ارتباط تنها چین باید به عنوان متهم پیشروی جامع جهانی پاسخگو باشد؟
بدون شک، به آن میزان که در چین به عنوان کشوری که رسانههای خبرساز با ذرهبین به دنبال حاشیه در مرزهای آن میگردند، رعایت نکردن حقوق بشر مورد توجه قرار میگیرد، نقض آشکار حقوق بشر در کشورهای غربی نیز کاملاً آشکار است.
برخورد چکشی با تظاهرات مردم فرانسه، برخوردهای زننده با سیاهپوستان آمریکا و جنایات در زندان گوانتانامو و عراق و افغانستان و همچنین برخوردهای شدید با معترضان در کره جنوبی، نمونههای آشکاری از نقض حقوق بشر نیست که گروههای مدافع حقوق بشر چشم روی آن بستهاند؟
واقعیت آن است چنین رفتارهایی موجبات آن را فراهم میآورد که المپیک همچون سالهای نه چندان دور جنگ سرد محل حل منازعات بین المللی شده و از شکل معمول به عنوان میدان رقابتهای جوانمردانه ورزشی بیرون آمده که به لحاظ گستردگی اعتراضات سازماندهی شده، کمیته بینالمللی المپیک نیز توان جلوگیری از آن را ندارد.
دستاورد چنین برخوردهایی برای معترضان نیز تنها فضای روانی مقطعی است که سرانجام با سیاست چینیها پیرامون امتیاز ندادن تحت هر شرایطی، هیچ نتیجهای به همراه نخواهد داشت و شاید تنها بازخورد قابل لمس اعتراضات در مسیر حمل مشعل، آسیب رساندن به شعار این میدان ورزشی، یعنی روح صلح و دوستی در این دوره از بازیهای ورزشی است که هیچ کس خواهان آن نیست.
روزنامه دست راستی «والاستریتژورنال»، متعلق به «رابرت مورداک»، غول رسانهای آمریکا، نوشت: دولت بوش، تلاشهای خود را برای تحریم همهجانبه فروش تکنولوژی غنیسازی اورانیوم به کشورهای غیرهستهای رها کرده است.
به گزارش سرویس بینالملل «تابناک»، این موضوع در این برهه حساس، برای کشورهای ایران و هندوستان بسیار مهم و اساسی است. به نوشته این روزنامه، فشارهای بسیار دولت کانادا بر کاخ سفید باعث شده است که دولت بوش، این محدودیتها را برداشته و از اجرایی کردن محدودیتهای بیشتر در این زمینه خودداری کند.
هماکنون دولت کانادا با به دست آوردن تکنولوژی غنیسازی اورانیوم و به واسطه ذخایر قابلتوجه اورانیوم طبیعی در کشورش، میتواند پس از استخراج اورانیوم طبیعی از معادن خود که عمق بسیاری ندارند و درجه خلوص اورانیوم در آنها بالاست، اقدام به غنیسازی اورانیوم و تأمین سوخت نیروگاههای هستهای و همچنین فروش اورانیوم غنیشده و به دست آوردن درآمد سرشار از این صنعت رو به پیشرفت در جهان کند.
در سال 2004 جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا درخواست بینالمللی داده بود که از فروش تکنولوژی غنیسازی به کشورهای دیگر جلوگیری شود و با دخالت آمریکا در کلوپ کشورهای دارای تکنولوژی غنیسازی اورانیوم، عملا راه پیوستن این کشورها و عضویت آنها در کلوپ کشورهای دارای تکنولوژی غنیسازی، سد شود.
اما هماکنون و با توجه به این آییننامه جدید، دولت ایران به آسانی و بدون هیچگونه مانعی، سریع باید به عضویت این کلوپ درآید تا از فواید عضویت آن و توانایی فروش سوخت هستهای و به دست آوردن درآمد صادراتی برای کشور بهره ببرد. همچنین این فرصت تاریخی باید با تدبیر مسئولان و آشنایی آنان با نحوه پذیرش در کلوپ و انجام روال رسمی و اداری، هرچه سریعتر به انجام برسد.