در حالی که بیش از یک سال تا آغاز بازیهای المپیک 2008 زمان باقی مانده بود، مجامع و تشکلهای حقوق بشر فعال مستقر در کشورهای بزرگ غربی در حرکتی که در آغازً چندان جدی گرفته نشد، به بررسی شرایط حقوق بشر در کشور چین به عنوان میزبان المپیک پرداختند و بدین لحاظ در بیانیههایی جداگانه اعلام داشتند چین با توجه به رعایت نکردن حقوق بشر در بسیاری موضوعات، از جمله سانسور گسترده در فضای اینترنت و برخورد با وبلاگنویسان شایستگی میزبانی المپیک 2008 را ندارد.
با این حال، چنین موضعگیریهایی توسط میزبان المپیک جدی گرفته نشد، اما با یکپارچه شدن این جریان و حضور حداکثری گروههای حامی حقوق بشر در تأیید این موضعگیری، سیاسیون اروپایی و آمریکایی در آغاز پنهانی و سپس آشکارا با هدف بهره برداری ابزاری از جریان حامیان حقوق بشر جهت تحمیل خواستهایشان به چینیها، به صورت فراگیر به موضعگیری پرداختند تا به نوعی، المپیک محملی برای فشار از بالا و پایین به چشم بادامیها باشد و این میدان ورزشی، یکی از سیاسیترین دوران خود را پشت سر بگذارد. پس از حامیان حقوق بشر، نوبت به مشاورانهالیوودی مسئولان چینی برگزاری المپیک رسید که کاملاً غیرمنتظره یک به یک از ادامه همکاری با ستاد برگزاری المپیک 2008 کنارهگیری کرده و سیاستهای چین را پیرامون حقوق بشر به شدت تقبیح نمایند.
در این میان، غربیها مسائلی را فراتر از برخورد با وبلاگ نویسان و سانسورهای معمول در دستور کار خود قرار دادند تا با دستاویزی همچون المپیک، زمینه کاهش چشمگیر فاصلهشان را با اهداف بلندمدت فراهم آورند.
تایوان و تبت، محل همیشگی تلاقی آمریکا و چین، در نقطه مرکزی سیبلی قرار گرفت که نقشه چین بر آن قرار گرفته بود و به نوعی، تمامیت ارزی این کشور در مرکز توجهات قرار گرفت. رسانههای بزرگ جهان نیز که لایه بیرونی اطلاعرسانیشان با شعارهایی همچون آزادی بیان و تعیین سرنوشت ملل به دست خویش، همراه بود، در درون اخبار به بررسی وضعیت سیاسی تایوان و تبت به عنوان دو منطقه جداییطلب چین پرداختند و چینیها را به رعایت نکردنم حقوق بشر متهم کردند.
در این میان، با سکوت چینیها، میرفت تا این اعتراضات کمرنگ شود، اما با شعلهور شدن مشعل المپیک در عصر روز شانزدهم مرداد و آغاز سفر 137هزار کیلومتری آتش یونانیها بر شدت اعتراضات نیز افزوده شد و این بار، نوبت به سران سیاسی کشورها رسید تا با ورود به گود، نشان دهند، نه تنها از هیچ خودگذشتگی برای تأمین خواستهای خود چشمپوشی نمیکنند! بلکه از مسائل جهانی حتی ورزشی برای رسیدن به آنها استفاده میکنند. برخلاف تصورات عموم، اتحادیه اروپا نیز موضعی مشابه آمریکا در پیش گرفت و چین را همزمان با گذراندن مسیر مشعل در تنگنا قرار داد. در شرایطی که چینیها از حضور بیشتر رهبران سیاسی کشورهای جهان در مراسم افتتاحیه المپیک 2008 خبر میدادند، نخست آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان از حضور نیافتنش در مراسم افتتاحیه المپیک پرده برداشت و پس از آن، «گوردون براون»، نخستوزیر انگلیس تصیم مشابهی گرفت تا این غیبت مسری دامنگیر کشورهای دیگر نیز شود و برخی کشورهای اروپای غربی که روابط حسنه ای با چینیها دارند، در موضعگیریهایی محافظهکارانه، از احتمال حضور نیافتنشان در مراسم افتتاحیه بزرگترین بازیهای ورزشی جهان سخن به میان آوردند و حاضر نشدند تصمیم نهایی خود را در این باره رسماً اعلام کنند.
متحدین خاور دور آمریکا همچون ژاپن و کره جنوبی نیز برای اعمال فشار به چین در آستانه بازیهای المپیک همه توان خویش را به کار بستند و درباره حمل مشعل المپیک، اجازه محافظت چینیها را در راه گذر مشعل از ژاپن ندادند تا به نوعی بر حجم اعتراضات سازماندهی شده در توکیو نسبت به سیاستهای چین در زمان گذر مشعل از این کشور افزوده شود و پایتختنشینان ژاپن نیز به دستیابی اهدافی که متحدین غربیشان مدنظر دارند، کمکهایی کرده باشند.
در این شرایط، نخستین اعتراضات در مسیر حمل مشعل المپیک از لندن که میزبان المپیک تابستانی 2012 نیز به شمار میرود، نسبت به چینیها آغاز شد تا مشخص شود گذر این مشعل از 135 شهر جهان در طول 130 روز به این سادگیها محقق نخواهد شد و بیشترین ترکشهای اعتراضات را برای چین در سالیان اخیر به ارمغان میآورد. پس از آن با ورود مشعل به پاریس این اعتراضات در قابل تظاهرات گسترده در مسیر حمل مشعل تکرار شد و در ادامه نیز رخدادهای مشابهی در «سانفرانسیسکو»، «بوینسآیرس»، «دارالسلام» و دست آخر «دهلینو» به وقوع پیوست و حجم اعتراضات روز به روز گستردهتر شد که با برخوردهای شدید نیروهای امنیتی همراه بود. در این میان انتظار میرود، این تظاهرات کم سابقه نسبت به میزبان المپیک در بانکوک، کوالالامپور، جاکارتا، کانبرا و سئول نیز تکرار شود و همچنان آثار منفی دوره 130روزه حمل مشعل برای مسئولان چین استمرار داشته باشد.
در این بین، «دالاییلاما»، رهبر مذهبی جداییطلبان تبت که نزدیک به پنجاه سال در هند در تبعید بود و چین وی را به تحریک خشونتهای مرگبار در تبت متهم کرده نیز سفر سیزده روزه خویش را به آمریکا آغاز کرده تا در این قالب، بیشترین تبلیغات منفی را در این سالها نسبت به چین بر پا کند که در همین ارتباط نیز نشریات چینی، وی را به هدایت کنگره جوانات تبت، یکی از سازمانهای تروریستی متهم کردهاند، تا به نوعی اقدامات او را اعتراضات یک تروریست بودایی بخوانند.
از سوی دیگر، اتحادیه اروپا با یک دست شدن نظرات کشورهای عضو نسبت به حضور نیافتن در مراسم افتتاحیه المپیک، در بیانیهای خواستار آن شد تا سران اتحادیه اروپا در صورت عدم تجدیدنظر چینیها در سیاستهایشان درباره تایوان و تبت، در مراسم افتتاحیه این بازیها حضور نیابند.
از طرفی، کمیته ملی المپیک و شخص «ژاک روک»، رئیس این کمیته که با فشار جامعه بینالملل و رسانهها روبهرو شدند، در اقدامی زیرکانه، با صدور بیانیهای در حمایت از آزادی بیان و احترام به کشورها، خواستار عدم برخورد سیاسی با المپیک و بیان اعتراضات در قالبی به جز این رقابتهای ورزشی شدند تا هم از فشار بر المپیک پکن کاسته باشند و هم اقدامات معترضان را تلویحاً مورد حمایت قرار داده باشند.
با وجود همه این اعتراضات که از ماهها پیش سازماندهی شده بود و المپیک را برخلاف شعارها، بزرگترین بازیهای ورزشی جهان را سیاسیتر از همیشه ساخت، آیا مشابه رفتار چینیها با جداییطلبان تایوان و تبت اسپانیا با جداییطلبان دیگر کشورها به وقوع نمیپیوندد و در این ارتباط تنها چین باید به عنوان متهم پیشروی جامع جهانی پاسخگو باشد؟
بدون شک، به آن میزان که در چین به عنوان کشوری که رسانههای خبرساز با ذرهبین به دنبال حاشیه در مرزهای آن میگردند، رعایت نکردن حقوق بشر مورد توجه قرار میگیرد، نقض آشکار حقوق بشر در کشورهای غربی نیز کاملاً آشکار است.
برخورد چکشی با تظاهرات مردم فرانسه، برخوردهای زننده با سیاهپوستان آمریکا و جنایات در زندان گوانتانامو و عراق و افغانستان و همچنین برخوردهای شدید با معترضان در کره جنوبی، نمونههای آشکاری از نقض حقوق بشر نیست که گروههای مدافع حقوق بشر چشم روی آن بستهاند؟
واقعیت آن است چنین رفتارهایی موجبات آن را فراهم میآورد که المپیک همچون سالهای نه چندان دور جنگ سرد محل حل منازعات بین المللی شده و از شکل معمول به عنوان میدان رقابتهای جوانمردانه ورزشی بیرون آمده که به لحاظ گستردگی اعتراضات سازماندهی شده، کمیته بینالمللی المپیک نیز توان جلوگیری از آن را ندارد.
دستاورد چنین برخوردهایی برای معترضان نیز تنها فضای روانی مقطعی است که سرانجام با سیاست چینیها پیرامون امتیاز ندادن تحت هر شرایطی، هیچ نتیجهای به همراه نخواهد داشت و شاید تنها بازخورد قابل لمس اعتراضات در مسیر حمل مشعل، آسیب رساندن به شعار این میدان ورزشی، یعنی روح صلح و دوستی در این دوره از بازیهای ورزشی است که هیچ کس خواهان آن نیست.