سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در سخنانی به مناسبت هشتمین سالگرد عید مقاومت و آزادسازی ضمن استقبال از انتخاب میشل سلیمان به عنوان رییسجمهور، وعده داد که اپوزیسیون بیشترین همکاری را برای تشکیل دولت جدید خواهد کرد.
به گزارش پرس.تی.وی ـ بیروت، متن کامل سخنرانی سید حسن نصرالله به مناسبت هشتمین سالگرد پیروزی مقاومت و عقبنشینی اسراییل از جنوب لبنان به شرح زیر است:
در ابتدا به روح پاک شهدای مقاومت و تمامی شهدای میهن و عباس موسوی، سید شهدای مقاومت اسلامی و شیخ راغب حرب، شیخ شهدای مقاومت، روح حاج عماد مغنیه برادر عزیزمان که جایش امروز میان ما خالی است احترام میگذاریم.
به همه شما در هشتمین عید مقاومت و آزادسازی خوشامد میگویم. شما که بار دیگر میدانها را پر کردهاید و بار دیگر حقیقت خود را ثابت کردهاید که پاکترین و شرافتمندترین مردم هستید.
وعده یاری خدا، وعدهای پایدار و دائمی است که اراده خود را بر قدرت گرفتن مستضعفان در زمین قرار داده و تقدیر او شکست فرعون و تمامی اعوان و انصار او است.
برادران و خواهران،
هشتمین عید ما، عید پیروزی مقاومت و مردم و کشور است که امسال با شصتمین سالگرد «نکبت فلسطین» و برپایی کیان غاصب اسراییل مصادف است. این تاریخ همچنین با سیامین سالگرد حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال 1982 و برپایی نوار مرزی اشغالی مصادف است. این مناسبت در حقیقت مناسبتی برای تجربهاندوزی در سطح لبنان و جهان اسلام و عرب است.
من بدون مقدمه وارد موضوع میشوم؛ چرا که موضوعات زیادی برای صحبت داریم. از لبنان و مساله مقاومت شروع میکنم.
مقاومت نمادی از استراتژی در دو زمینه را نشان داد. استراتژی آزادسازی و اخراج اشغالگر و استراتژی دفاع از میهن و ملت در مواجهه با تجاوز و تهدید. این دو استراتژی و دو دیدگاه در آزادسازی و دفاع مطرح است و این رسالت و پیام عید امروز ما به لبنان و جهان عرب و اسلام است. این رسالت و پیامی مشترک است که از طرف تمامی مجاهدان به تمامی برادران فلسطینی و تمامی مجاهدان عراقی ارسال شده و پیامی واضحی به امت است.
هنگامی که اسراییل به جنوب لبنان در سال 1978 حمله کرده و بخشی از جنوب را اشغال کرد، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 425 را تصویب کرد. ما در لبنان در انتظار اجرای قطعنامه بودیم و بر جامعه بینالمللی تکیه داشتیم. در آن زمان در لبنان نیاز به استراتژی دفاعی عربی مطرح شد؛ چرا که لبنان به تنهایی قادر به مواجهه با اسراییل نبود. هیچکدام از این دو خواسته برآورده نشد. جامعه بینالمللی تلاشی برای اجرای قطعنامه 425 نکرد و جامعه عربی نیز تلاشی برای ایجاد استراتژی دفاعی نکرد چرا که این جامعه اراده مواجهه را از دست داده بود.
ولی تکیه در اینجا فقط بر جامعه بینالمللی و کشورهای عربی نبود چرا که امام موسی صدر (که خدا انشا الله به سلامت برش گرداند) گزینه دیگری را ایجاد کرد که گزینه مقاومت لبنانی بود. مقاومت با بازوهای اهالی جنوب و کل لبنان و توکل به خدا و استفاده از امکانات ذاتی قابل استفاده فعالیت خود را پیش برد.
نتیجه تکیه اشتباه بر شورای امنیت چه بود؟ اسراییل لبنان را تضعیف کرد و این سخن را مطرح کرد که لبنان از مقاومت عاجز است و به همین دلیل در سال 82 به شکل گسترده به لبنان حمله کرد تا این کشور را از بین ببرد و نکبت عربی دیگری ایجاد کند.
در برابر تجاوز اسراییل، لبنانیها درست به مانند تمامی ملتها در جهان و تاریخ دچار دودستگی شدند. در طول تاریخ هنگامی که کشوری مورد تجاوز قرار میگرفت اهالی کشور به گروههای مختلفی تقسیم میشدند. این وضعیت در لبنان و فلسطین و عراق و در طول تاریخ تکرار شده است.
در مقابل اشغالگری اسراییل و چگونگی رفتار با آن، مردم به گروههای مختلف تقسیم میشوند. گروه بزرگی از مردم بیطرفی را حفظ میکنند و در انتظار میمانند. گروهی دیگر در برابر آنچه میگذرد بیتفاوت هستند و مهمترین موضوع برای آنها تفریح و گردش است و برایشان هیچ اهمیتی ندارد که کشور در چه وضعیتی است. گروه سوم مزدورانی مانند ارتش آنتوان لحد هستند. گروه چهارم منافعشان با اشغالگر همخوانی دارد. گروه پنجم گروهی شکستخورده در داخل و مایوس هستند ولی به همکاری با دشمن با استدلال کاستن از خسارتها چشم دوختهاند. گروه دیگر با اشغالگری از نظر سیاسی و رسانهای مخالف هستند ولی حاضر به پرداخت بهایی در این زمینه نیز نیستند. گروه آخر بر این باور است که واجب انسانی و اخلاقی و دینی (هر دینی) و ملی و میهنی ایجاب میکند که زمین را به هر بهایی از چنگ اشغالگر آزاد کرده و آماده پرداخت بهای آن نیز هستند. این مجموعه همان مقاومت است که ایمان دارد و مبارزه میکند.
این تجزیه و چند دستگی طبیعی و اجتماعی است و منحصر به لبنان نیست. از نمونههای بارز آن فقدان توافق ملی در هر موضوعی است. برخی میگویند توافقی در مورد مقاومت در سال 82 یا در فلسطین و عراق وجود ندارد. این موضوع درست است؛ ولی در مقابل توافقی ملی در مورد مزدوری و بیطرفی و همکاری با متجاوز و بیتفاوتی وجود ندارد. هر مجموعه گزینه خود را در پیش گرفته و در آن پیش میرود.
من به شما و هر ملتی که مورد اشغالگری قرار میگیرد، میگویم که مقاومت نباید منتظر توافق ملی باشد و باید سلاح به دست گرفته و زمین و اسرا را پس گرفته و با اهدای خون خود و فداکاری به هدف خود نایل آید.
این همان چیزی است که در لبنان رخ داد. مقاومت که بخشی از مردم لبنان و نه همه آن بود، از طوائف مختلف جمع شده و به اراده و جهاد و قدرت خود تکیه کرد. جهان عرب و اسلام باید به آن کمک میکردند. بسیاری از آنها شانه خالی کردند، ولی سوریه و ایران پیشقدم شدند و در کنار آنها بسیاری از نیروهای زنده و پویا در جهان اسلام و عرب همراه شدند و اولین پیروزی در 1985 به دست آمد و سپس پیروزی تاریخی در 25 می 2000 رخ داد که پیروزی کاملی برای مقاومت و شکستی آشکار برای اسراییل و طرح بزرگ آن موسوم به «از نیل تا فرات» بود که در لبنان قطع شد. ارتش اسراییل با ذلت از لبنان خارج شد و هیچ دستاوردی نداشت. در اینجا استراتژی آزادسازی مقاومت موفق شد.
این در حالیست که استراتژی مذاکره هیچ نتیجهای نداشت. استراتژی انتظار نیز باعث ضعف ما و قدرت دشمن شد. در سال 2000 و در چنین روزهایی استراتژی آزادسازی از طرف مقاومت با موفقیت روبرو شد.
در فلسطین بعد از نکبت در سال 1948 مردم این کشور در انتظار برادران عرب خود بودند تا استراتژی عربی یکسانی ارائه شود. فلسطینیان در انتظار جامعه بینالملل بودند، ولی این انتظار فایدهای نداشت؛ تا زمانی که اولین عملیات مسلحانه رخ داد و از اولین نتایج آن این بود که مردم تمامی دنیا و اشغااگران فلسطین به یاد آوردند که ملتی فلسطینی و سرزمینی به نام فلسطین وجود دارد که آرمانی داشته و به هیچ بهایی از حق خود کوتاه نمیآید. این شعار و این قدرت هنوز وجود دارد و فلسطین در هر گذرگاه تاریخی در درجه اول به لطف مقاومت و جهاد مسلحانه موفق به پیشروی شده است. تا اینکه موفقیتی بزرگ در سایه تغییر معادلات جهان به دست آمد و نوار محاصره شده غزه موفق به شکست ارتش اسراییل شد و برای دومین بار پس از لبنان، ارتش اسراییل را مجبور به عقبنشینی از غزه بدون هیچ پیششرط و دستاوردی کرد. بار دیگر استراتژی آزادسازی نزد مقاومت پیروز شد؛ در حالی که مذاکرات به دنبال آزادسازی وجب به وجب خاک بود و بهای سنگینی نیز میخواست بپردازد. بدین ترتیب تاکنون از لبنان تا فلسطین، تجربه ثابت کرده که تنها راه ما اعراب و مسلمانان برای خروج از نکبت و پیامدهای نظامی و امنیتی و فکری و سیاسی و اجتماعی آن، مقاومت و راه و فرهنگ و اراده آن است.
در مورد عراق و به شکل خلاصه باید بگویم که اشغالگری آمریکا به شکل روشنی وجود دارد. آمریکا بر عراق سلطه یافته و ظرف سالهای گذشته دست به بازی دموکراسی و اشغالگری زده و امروز اهداف دموکراسی آمریکا در عراق فاش شده است.
در مرحله پس از اشغالگری آمریکا، ملت عراق مانند دیگر ملتهایی که آنها را برشمردم به دو دسته بزرگ تقسیم شد. گروهی که به عملیات سیاسی اعتقاد داشتند و گروه دیگری که خواستار مقاومت مسلحانه بودند. طبیعی است که ما در حزبالله از هواداران مقاومت مسلحانه در عراق باشیم؛ چرا که این تجربه را پشت سر گذاشتیم. هواداران مذاکره در عراق تجربه خود را پشت سر گذاشته و اکنون در برابر گذرگاه دشواری قرار گرفتهاند و آن معاهدات بینالمللی است که آمریکا از دولت عراق انتظار دارد آنها را تصویب کند. اینجا نیت واقعی آمریکا از بازی دموکراسی روشن میشود. آنها در بازی دموکراسی، مجلسی انتخاب کردند و دولتی روی کار آمد تا امروز به جایی برسد که از مجلس و دولت بخواهد اشغالگری را قانونی جلوه داده و توافقی را امضا کند که به امریکا قدرت سیطره بر نفت و سرمایه و جامعه عراق را بدهد. اینجا ثابت میشود که مذاکرهکنندگان و آنهایی که به مذاکره اعتقاد داشتند شکست خوردهاند. شما میگویید که در عملیات سیاسی شرکت کردید تا از خسارت بیشتر جلوگیری کنید و با اشغالگری مبارزه کنید. امروز شما در برابر امتحان قرار گرفتهاید. آیا شما عراق را تا ابد به آمریکا تحویل خواهید داد یا تصمیمی بر اساس انسانیت و اخلاق و دین میگیرید؟
ما امروز از طرف تمامی کسانی که اینجا جمع شدهاند و از طرف تمامی آزادگان عرب و مسلمان از رهبران عراقی میخواهیم تا موضعگیری تاریخی اتخاذ کرده و از سقوط نهایی عراق در دست اشغالگر جلوگیری کنند. همانطور که مقاومت در لبنان و فلسطین موفق شد، مقاومت در عراق نیز موفق خواهد شد تا ارتش آمریکا را پشت سر هم شکست دهد. از عراق میخواهیم تا دست به مقاومت مسلحانهای بزند که در لبنان و فلسطین امتحان شده و بدین ترتیب عراقی قوی به ملت آن بازگردانده شود.
پیش از خاتمه بحث در مورد مقاومت، میخواهم بگویم که ما همچنین نمونهای در استراتژی دفاع ارائه دادیم. جنگ سال 2006 نمونه بود. چگونه مقاومتی ملی میتواند مطابق گفته قاضی وینوگراد در برابر قدرتمندترین ارتش خاورمیانه ایستادگی کند؟ بنا بر این ما بر اساس استراتژی دفاعی موجود در کتابها سخن نمیگوییم؛ بلکه از استراتژی سخن میگوییم که آزمایش شده و دشمن را شکست داده است. جنگ تابستان 2006 دشمن را شکست داده و معادلات زیادی را در منطقه تغییر داد.
پایداری و شهامت و شجاعت و مقاومت شما از احتمالات جنگ در منطقه کاست. در مورد جنگ آمریکا علیه ایران، پس از درسی که در لبنان گرفتند احتمال آن کم شد. احتمال جنگ اسراییل علیه سوریه نیز پس از تجربه لبنان از بین رفته است. اما جنگ اسراییل یا فرعون زمان جورج بوش علیه لبنان با مقاومت شرافتمندترین مردم مواجه خواهد شد. ما در لبنان با هر تجاوزی در آینده مقابله خواهیم کرد.
پس از جنگ تابستان 2006 شاهد اجرای استراتژی مقاومت در نوار غزه هستیم. اسراییل قادر به تجاوز به نوار غزه نیست؛ نه به این دلیل که از افکارعمومی مردم میترسد، چرا که اسراییل از طرف جورج بوش به عنوان فرعون این زمان چراغ سبز گرفته ولی اسراییل هزار حساب و کتاب در مورد مردم قدرتمند و غیور فلسطین در نوار غزه دارد که در محاصره بسر برده و گرسنه هستند، ولی اسراییل در برابر آنها عاجز و ناتوان شده است.
در اینجا نیز استراتژی دفاعی در لبنان و غزه پیروز شد هر چند که هیچ توازنی در نیرو و قدرت نظامی و حمایت بینالمللی بین آنها وجود ندارد. به همین دلیل میبینیم که جورج بوش به عنوان فرعون زمان هنگامی که به فلسطین آمده و نکبت مردم فلسطین را نادیده گرفته و از اسراییل به شکل کامل حمایت کرد، با مقاومت در لبنان و فلسطین و عراق مواجه شد. اسراییلیها به همه وعده دادند که صد و بیستمین سالگرد خود را جشن میگیرند. آنها همه در اشتباه هستند؛ چرا که اسراییل رو به زوال و فروپاشی است. بوش به همه وعده داد که حزبالله و تمامی جنبشهای مقاومت شکست خواهند خورد. من به بوش و رایس که از شکست حزبالله سخن گفت، میگویم تا زمانی که حزبالله به خدا تکیه کرده و شرافتمندترین مردم را دارد، این شما هستید که شکست خوردهاید.
برادران و خواهران؛
در هشتمین عید مقاومت و آزادسازی از ملتها و حکومتهای عربی میخواهم تا استراتژی آزادسازی و دفاع را با توجه به موازنه قوا در منطقه به خوبی بررسی کنند. ما در لبنان همواره خواستار ایجاد استراتژی دفاع ملی هستیم، ولی در عین حال نیاز به استراتژی برای آزادسازی مزارع شبعا و بلندیهای کفرشوبا داریم. ما نیاز به برنامهای برای آزادسازی آنها در کنار اسرا داریم.
اسرا و آزادسازی آنها وعده صادقانه ما است و باید بگویم که اسرا زودتر از آنچه تصور کنید به لبنان و میان خانواده خود باز خواهند گشت.
اکنون قصد دارم به موضوع لبنان و شرایط آن بپردازم، ولی من وضعیت لبنان را از 25 می 2000 بررسی میکنم. در آن سال در بنت جبیل مردم حاضر شدند و من از طرف آنها سخنرانی کرده و پیروزی آنها را اعلام کردم. آن پیروزی را به تمامی لبنان و فلسطین و امت اسلام هدیه کردیم.
برادران و خواهران؛
هنگامی که در بنتجبیل سخنرانی کردم، گفتم که ما به واجب خود عمل کردیم و به رضایت خدا بسنده میکنیم و هیچ هدیه یا پاداشی از طرف هیچکس نمیخواهیم. من گفتم که ما نیازی به سلطه نداریم. این سرزمین که با خون جهادگران آزاد شده متعلق به دولت لبنان است که باید مسئولیت آن را به شکل کامل به عهده بگیرد. ما نمیخواهیم که مسئولیت امنیت یا اداره آن را بر عهده بگیریم.
آیا گفته ما با عملمان تفاوت داشت؟ ما هیچ مزدوری را مجازات نکردیم. هیچ ظهور مسلحی نیز نداشتیم. ما دو چیز را خواستیم؛ یکی اینکه مناطق جنوب مورد بازسازی قرار گیرد و مناطقی که محروم بود از قبیل بعلبک و هرمل و عکار مورد توجه قرار گیرد. شما چه کردید؟ هشت سال است که شما خواستار گسترش حاکمیت دولت در مناطق جنوب هستید. چه کسی مانع شما شده بود؟ لبنانیها میدانند که مناطقی در کشور وجود دارد که هیچ نشانهای از دولت به جز اخذ مالیات و پلیس در آنها وجود ندارد.
من در آن روز گفتم که خواستار تعدیل نظام لبنان و پیمان طائف نیستیم و سهمیهای در سلطه نمیخواهیم. ما هیچ چیز نخواستیم. این در حالی بود که ما را با مقاومت فرانسوی و ویتنامی مقایسه کردند و گفتند مقاومت پس از آزادسازی، سلاح خود را تحویل داد. من میگویم تمامی مقاومتهایی که در تاریخ پیروز شدند، پس از پیروزی سلطه و حکومت را گرفتند؛ در حالی که ما اصلا خواستار چنین چیزی نبوده و نیستیم. ما به آنها گفتیم سلطه و حکومت مال شما، ولی تکروی نکرده و عادل باشید و به مردم اهتمام داشته و مشکلات آنها را حل کنید. ما حتی خواستار مشارکت در سلطه و حکومت نشدیم. چه کسی میتواند غیر از این حقیقت را بگوید؟
من امروز این قول را تکرار میکنم که حزبالله سلطهای برای خود نمیخواهد و قصد ندارد بر لبنان سیطره یافته و بر آن حکومت کند و طرح خود را بر مردم لبنان تحمیل کند؛ چرا که ما ایمان داریم لبنان کشوری ویژه و چندصدایی است. هیچ دستاوردی در لبنان وجود نخواهد داشت مگر اینکه همه با هم همراه بوده و توافق داشته باشند و ما نیز خواستار همین هستیم.
خیلیها سعی کردند از طریق رسانههای خود این حقیقت را تغییر داده و بگویند که «حزب ولایت فقیه» ما را تهدید میکند. فکر می کنند که اگر به ما بگویند حزب ولایت فقیه این توهینی به ماست. من امروز اعلام میکنم که باعث افتخار من است که عضوی در حزب ولایت فقیه باشم؛ فقیهی عادل و عالم و دانا و شجاع و صادق و مخلص، و به آنها میگویم که همین ولی فقیه به ما میگوید که لبنان کشوری چند صدایی است که باید این چند صدایی و تنوع را حفظ کنیم.
در حوادث اخیر صحبتهای زیادی شد. گفته شد که این حادثه در واقع سیطره یک گروه بر لبنان است. گفتند که کودتا شده است. گفتند که دولت قرار است تغییر کرده یا سوریه به لبنان باز گردد. آنها همانند زمان جنگ تابستان 2006 صحبتهای زیادی کردند. آمریکا در آن زمان میگفت که لبنان شاهد تولد خاورمیانه جدید است و آنها میگفتند که مقاومت برای دادگاه بینالمللی و پرونده هستهای ایران میجنگد.
ولی امروز از طریق عملکرد اپوزیسیون مشخص میشود که اینها دروغ بوده است. هنگامی که دولت از دو مصوبه غیرقانونی خود عقبنشینی کرده و مقاومت در دوحه ثابت کرد که کودتایی را سازماندهی نکرده و خواستار سلطه و حکومت نیست و حرف خود را تغییر نداده است. این حق اپوزیسیون است که سقف سیاسی خود را پس از حوادث اخیر بالا ببرد، ولی ما هیچ حرفی را تغییر نداده و سقف خواستههای خود را نیز بالا نبردیم. ما به دوحه رفتیم چون قصد داشتیم لبنان را از نبرد ارتش و مقاومت نجات دهیم. قصد داشتیم لبنان را از فتنه طائفهای و «تابستان داغ» نجات دهیم که دیوید ولش و روسای او وعده آن را داده بودند.
ما آنچه که رخ داد را در عرصه سیاست به کار نگرفته و خواستار دستاوردی برای خود نبودیم؛ هر چند که اتهامات زیادی به ما وارد شد و من قصد ندارم وارد این موضوع شوم.
آیا این تجربه کافی نیست که آنهایی که ما را متهم به رویای سلطهگری میکنند بدانند که در اشتباه هستند؟
در عید مقاومت و آزادسازی مانند بنتجبیل من بار دیگر خواستار مشارکت ملی واقعی میشوم که در آن هیچکس پیروز و شکست خورده نبوده و هیچکس کنار گذاشته نشود و به همه لبنانیها فرصت داده شود تا دولتی عادل و حقیقی را تشکیل دهند که در آن نمایندگان واقعی مردم با ائتلافهای صادقانه انتخاب شوند. بدین ترتیب فرصت کار مشترک برای لبنانیها به دور از دستورات خارجیها فراهم میشود.
چند روز قبل کابینه عربستان خواستار اجرای تعدیلات قانونی در لبنان شد تا هویت قانونی آن تغییر داده نشود و هیچ کشور خارجی نتواند در واقعیت سیاسی و اجتماعی لبنان دست ببرد.
من به شخصه از طرف حزب ولایت فقیه با اجرای تعدیل قانون اساسی که تنوع لبنان را تضمین کرده و از دخالت دیگران در لبنان جلوگیری کند، موافقم. ما در اپوزیسیون ملی لبنان در روی زمین و در مذاکرات دوحه خود به تنهایی تصمیم گرفتیم و هیچکس هیچ چیزی را بر ما تحمیل نکرد.
برادران و خواهران؛
در مورد حوادث اخیر من امروز در برابر دو گزینه قرار دارم. یا اینکه به شکل کامل آنچه که پیش از تصویب دو مصوبه دولت گذشت را توضیح دهم و پیامدها و اهداف آن را شرح دهم. من میدانم که این موضوع باعث بازگشت تنش و خفقان به عرصه لبنان میشود و من قصد ندارم خوشحالی لبنانیها از این عید و توافق و انتخاب رییسجمهور جدید در لبنان را خدشهدار کنم. گزینه دوم این است که من تمامی این بحثها را به تعویق انداخته و بدین ترتیب برخی امور نزد مردم مبهم باقی میماند؛ ولی من ترجیح میدهم این گزینه را انتخاب کنم و هر اتهام ظالمانهای علیه مقاومت را به جان تحمل کنم.
با این حال در برابر این حوادث اخیر باید برخی موارد را توضیح دهم. باید بگویم که بله، زخمهایی عمیق ایجاد شده است. زخمی نزد ما و زخمی نزد آنها. ما و آنها در برابر دو گزینه قرار داریم. یا زخم را گسترش دهیم و یا اینکه به خاطر لبنان این زخمها را ترمیم کنیم. ما گزینه دوم را انتخاب میکنیم. این موضوع نیاز به حرف و عمل دارد و ما آماده آن هستیم. مهم این است که تجربه اندوزیم. من امروز قصد سخن گفتم از تجربهها را ندارم که این باور ایجاد شود که من از موضع طرف پیروز سخن میگویم. این موضوع را در زمانی دیگر بحث میکنیم که فضا آرامتر بوده و شرایط برای درمان زخمها فراهم شده و مرحلهای جدید در لبنان شروع شود که «مرحله پس از 25 می 2008» نام دارد. مرحله جشن لبنانی، عربی و بینالمللی که روز گذشته در مجلس نمایندگان شاهد آن بودیم.
در برابر تمامی این دادهها باید نکات زیر را بگویم:
از طرف تمامی شما لبنانیها از برادران عرب، اتحادیه عرب، هیئت وزارتی عرب، رهبری و ملت قطر و تمامی کشورهای برادر و دوست و در راس آنها سوریه و ایران و تمامی دوستان لبنان که به ایجاد این توافق کمک کردند، تشکر میکنم.
در مورد موضوع سلاح باید بگویم که من امروز بار دیگر تاکید میکنم که با بند مطرح شده در توافق دوحه مبنی بر عدم استفاده از سلاح برای کسب دستاوردهای سیاسی در داخل لبنان موافق هستم و بر آن تاکید دارم. هنگامی که وارد بحث شویم، صحبت خواهیم کرد.
سلاح مقاومت برای مواجهه با دشمن و آزادسازی زمین و اسرا و دفاع از لبنان است نه برای کسب دستاوردهای سیاسی. اما در مقابل این موضوع را نیز مطرح میکنم که سلاح دولت به مفهوم سلاح ارتش و نیروهای امنیتی برای دفاع از ملت و میهن و حقوق مردم و گسترش امنیت است. استفاده از سلاح مقاومت در داخل مجاز نیست؛ ولی همچنین استفاده از سلاح دولت برای تسویه حساب با گروهی سیاسی مجاز نیست. استفاده از سلاح دولت برای پیشبرد طرحهای خارجی که باعث ضعف لبنان در برابر اسراییل میشود نیز جایز نیست و از این سلاح نباید علیه مقاومت استفاده شود. هر سلاحی باید در خدمت هدف آن باشد، خواه سلاح مقاومت یا سلاح دولت باشد.
سوم در مورد قانون انتخابات. تردیدی نیست که قانون تصویب شده در دوحه، بهترین قانون در قیاس با دیگر قوانین به خصوص قانون 2000 است. ما این قانون را برگزیدیم چرا که بهترین نوع نمایندگی را در قیاس با قوانین دیگر تامین میکرد. ما نمیگوییم که این قانون بهترین قانون است. قانون کنونی، قانون حل و فصل است تا گروههای داخلی بتوانند لبنان را از مشکلات آن نجات دهند. امیدواریم روزی برسد که رهبران لبنانی به دور از تنش دور یکدیگر نشسته و قانونی عادلانه را تصویب کنند.
همه میگویند که قصد بنای لبنان و دولت را دارند ولی نیت آنها در زمان بررسی قانون انتخابات مشخص میشود. در لبنان نقطه آغاز تقویت دولت و گسترش حاکمیت آن، قانون انتخابات است. هنگامی که برخی از ما قانون انتخابات را بر اساس نظر شخصی خود یا منافع احزاب یا طائفه خود پیش میبرد، باید بداند که دروغ میگوید و خواستار پیشرفت کشور نیست. او خواستار مزرعه است نه دولت.
در هر حال این راهحل ممکن بود که امیدواریم در آینده توسط لبنانیها اجرا شود.
چهارم. انتخاب میشل سلیمان به عنوان رییسجمهور. ما به لبنانیها امید میدهیم که عهد و دورهای جدید شروع شده است. سخنرانی روز گذشته جناب رییسجمهور این باور را ایجاد کرد که مرحلهای جدید و سرشار از توافق را پیش رو داریم.
پنجم دولت وحدت ملی. از طریق مشارکت واقعی اکثریت و اپوزیسیون این دولت تشکیل میشود. این موضوع بیانگر پیروزی اپوزیسیون نیست؛ بلکه پیروزی لبنان و اتحاد ملی است. امکان ندارد لبنان پایداری و پیشرفت کند، مگر در حالتی که توافق در آن وجود داشته باشد.
هنگامی که شما در مرکز بیروت دست به تحصن زده بودید من سخنرانی کرده و گفتم که ما تحصن کردیم، زیرا خواستار دولت وحدت ملی هستیم. من مانند همیشه به شما قول دادم که بار دیگر پیروز خواهید شد. منظور من پیروزی یک گروه بر گروه دیگر نبود. من ایمان داشتم که پیروزی لبنان از طریق تشکیل دولت وحدت ملی ایجاد خواهد شد. هنگامی که در دوحه تصمیم به تشکیل دولت وحدت ملی گرفته شد، لبنان مانند سال 2000 پیروز شد و این پیروزی متعلق به همه ملت و همه گروهها است.
از نظر دولت باید بگویم که ما با تمام صداقت و جدیت در تشکیل این دولت تسریع میکنیم. من پیش از این وعده داده بودم که نمایندگان اپوزیسیون همه در دولت مشارکت میکنند و این مشارکت منحصر به حزبالله و امل و جریان آزاد ملی نمیشود و فرصت در برابر گروههای دیگر نیز فراهم میشود؛ حتی اگر این موضوع منجر به کاسته شدن از سهم حزبالله شود، زیرا متاسفانه لبنان کشور تقسیمبندی طائفهای است.
امیدواریم دولت جدید، دولتی جدی باشد که قصد حل و فصل مشکلات بزرگ لبنان را داشته باشد، چرا که لبنانیها زمان زیادی را از دست دادهاند. باید دولتی مسئول و جدی بر روی کار بیاید.
موضوع دیگر این است که من با صداقت تمام از جریان هوادار شهید رفیق حریری میخواهم تا از تجربیات این مرد بزرگ و تفکر استراتژیک او برای لبنان استفاده کنند. وی با ذهنیت و قلبی بزرگ توانست مقاومت و بازسازی را در کنار هم حفظ کند.
مقاومت با عقل شهید رفیق حریری توانست بگوید که ما از کسی تقلید نمیکنیم؛ نه هنگکنک و نه هانوی، بلکه ما لبنانیهایی هستیم که خود نمونه خلق میکنیم. ما میتوانیم به جهان کشوری را معرفی کنیم که بازسازی و اقتصاد و دولت و شرکتها و مشارکتها در آن وجود دارد و در کنار آن مقاومتی حضور دارد که مسئولیت دولتی به عهده نداشته، بلکه در کنار دولت مسئولیت آزادسازی زمین و دفاع از میهن را بر عهده دارد.
این همان روشی است که به عنوان مقاومت با رفیق حریری تجربه کردیم. هر کسی که ارث رفیق حریری را با خود دارد باید این دعوت را اجابت کند. این دعوت به منزله ائتلاف دوگانه یا سهگانه یا چهارگانه نیست. ما تنها خواستار مشارکت همگان و عدم سلطهطلبی و تکروی هستیم.
برادران و خواهران؛
من به قدرت شما ایمان دارم و از خدا میخواهم که لبنان تابستانی آرام توام با شکوفایی داشته باشد. بیایید همکاری کنیم. دو رویا وجود دارد: یک رویای لبنانی و یک رویای آمریکایی. رویای لبنانی از تابستانی آرام میگوید و آمریکایی تابستانی داغ را وعده میدهد. بیاید رویای خود را جامه عمل بپوشانیم.
من به همه لبنانیها و جهانیان وعده میدهم که تمام تلاش خود را به کار گرفته و حساسیتها و زخمها را پشت سر گذاشته و دست در دست یکدیگر لبنان را بنا کنیم.
از کسی نام نمیبرم چرا که نامهای زیادی در لبنان و خارج لبنان وجود دارند که باید از آنها تشکر کرد. اکتفا میکنم به اینکه از رهبران سیاسی و مذهبی سنی در لبنان و جهان اسلام و عرب تشکر میکنم که با موضعگیریهای شجاعانه خود طرح آمریکایی را با شکست مواجه کردند. آنها همیشه سعی دارند درگیریها را درگیری مذهبی جلوه دهند.
از رهبران سیاسی و مذهبی و گروههای مختلف درزی جبل لبنان به خاطر موضعگیریهای ملی آنها تشکر میکنم که از بروز این فکر جلوگیری کردند که آنچه جریان دارد فتنهای شیعی ـ درزی است.
از رهبران مسیحی تشکر میکنم.
خیلیها گفتند که حزبالله شهید داده و از بیان آن خجالت میکشد. ما از شهدای خود خجالت نمیکشیم. ما در حوادث اخیر 14 شهید دادیم که به همه آنها افتخار کرده و سر خود را به خاطر آنها بالا میگیریم. دو شهید از گردانهای مقاومت و برخی شهدا از جنبش امل و حزب سوری قومی اجتماعی و حزب دموکراتیک بر خاک افتادند که از مسلمانان و مسیحیان بودند. این شهدا باعث افتخار ما هستند. طبیعی است که به خاطر تمامی قربانیان گروه دیگر متاسف شویم. باید به خانواده تمامی کسانی که عزیزی را از دست دادند بگویم که خون عزیزان شما باعث خروج لبنان از تاریکی شد. اگر این فداکاریها نبود برخی در خارج میخواستند لبنان را به نقطهای برسانند که اثری از آن باقی نماند.
از تمامی این شهدا تقدیر میکنیم که لبنان را در برابر تابستان آرام و مرحله و زندگی جدیدی قرار دادند.
برادران و خواهران؛
بیروت پایتخت پایدار و با افتخار ما، جبل عزیز، جنوب مقاوم، بقاع عزیز و تمامی روستاهای لبنان، تمامی احزاب و طائفههای لبنان، تمامی گروههای لبنانی. تمامی محبت و احترام ما و دستان دراز شده ما برای بنای لبنانی قوی و عزیز و پایدار و مقاوم تقدیم شما باد.