مجله معتبر «نیوزویک» در مطلبی به قلم «کریستوفر دیکنی»، از نویسندگان باتجربه و حرفهای آمریکا نوشت: در ماه آوریل 1988 نیروهای دریایی ایران و آمریکا، بزرگترین نبرد دریایی پس از جنگ دوم جهانی را شکل دادند.
به گزارش سرویس بینالملل «تباناک» این هفته نامه افزود: «رابرت گیتس» که اکنون وزیر دفاع آمریکاست، در آن زمان معاون سازمان «سی.ای.ای» بوده و هفته پیش اعلام نموده بود که اعزام دومین ناو آمریکایی به خلیجفارس، برای یادآوری نکاتی به ایران است.
او به کتاب «وایس» اشاره مینماید که سال گذشته در انتشارات نیروی دریایی آمریکا منتشر شده است؛ کتابی به نام «درون محوطه خطر» و اعلام مینماید که جنگ کنونی آمریکا با ایران، بسیار گستردهتر از جنگ سال 1988 است.
او میگوید: وایس به سه درس عمده جنگ بیست سال پیش اشاره میکند که تاکنون نیز ادامه دارد:
1ـ ایران حتی اگر اسلحه نداشته باشد، عقبنشینی نمیکند. او برای اثبات این تئوری، به جنگ سال 1988 اشاره مینماید که ایرانیان، آمریکاییها را متحیر نمودند.
او میگوید: در یکی از درگیریها در نبرد آوریل سال 1988، ایرانیها با جسارت و از خودگذشتگی فراوان عمل کرده و سه ناو جنگی آمریکا، با قایقهای گشتزنی موشکانداز ایرانی مواجه شدند.
وایس میگوید: به رغم اخطار ناوهای جنگی آمریکا به کشتیهای ایرانی که آمریکاییها قصد غرق کردن آنها را داشتند، کاپیتان ایرانی و فرمانده گشتیها، قصد حملهور شدن به آمریکاییها را داشت و عقبنشینی نکرد.
بلافاصله در حین نبرد، دو ناوچه ایرانی هم بندر ایران را ترک کرده، به حمایت از گشتی ایرانی اقدام کردند. در این نبرد، اگر آمریکاییها عقبنشینی نمیکردند، آنها جنگ را تا آخرین نفس ادامه میدادند.
2ـ سلاحهای با تکنولوژی پایین، برای جنگهای دریایی مناسبترند.
وایس ادامه میدهد: تکنولوژی مدرن برای پیدا نمودن مینهای زیرآبی، هنوز کارایی لازم را ندارد، اما این مینها تنها مشکل نیستند. در دهه هشتاد میلادی، ایرانیها از تاکتیک «اسوارمینگ» استفاده میکردند و قایقهای کوچک را به کنار کشتیهای آمریکایی میفرستادند؛ مانند همان رخداد ژانویه امسال؛ و این قایقها قابل شناسایی نیستند.
3ـ جنگ آتش با آتش
در سال 1988، کارسازترین راه برای مقابله با نیروهای ایرانی، استفاده آمریکاییها از سلاحهای مشابه ایرانیها بود. نیروهای مخصوص عملیاتی از بالگردهای «اثلث» استفاه میکردند که از روی برجهای بزرگ در خلیج فارس به پرواز درمیآمدند و در شمال آن قرار داشتند. آنها میتوانستند کشتیهای مینگذار ایرانی را هدف قرار دهند، اما ناو عظیم میلیون دلاری آمریکا به نام «وینسنت» که در ماه جولای سال 1988 درگیر جنگ با ناوهای ایرانی بود، به اشتباه به حساب اینکه یک هواپیمای جنگنده ایرانی به سمت او میآید، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را با 290 نفر مسافر هدف قرار داد. این رویداد، نشان میدهد که نمیتوان از سلاحهای فوق پیشرفته علیه ایرانیها استفاده کرد و اکنون اوضاع جنگ بسیار بدتر از گذشته و اوضاع خلیج فارس، تغییرات عمدهای کرده است.
اگر به عقب بازگردیم، میبینیم درست همان زمانی که آمریکا، تصمیم گرفت به صدام حسین کمک کند و ایران در سال 1984 نیروهای حزبالله لبنان را آموزش میداد تا بتوانند نیروهای آمریکایی را از لبنان بیرون نمایند، دولت ریگان، به دنبال فروش اسلحه و معامله با ایران و گیتس نیز در سازمان «سی.ی.ای» آمریکا مسئول بود. همچنین آنها تصاویر ماهوارهای را در اختیار صدام قرار میدادند تا به این وسیله ایرانیها را رصد نمایند.
جنگ، در آوریل سال 1988، دقیقا هنگامی رخ داد که صدام با استفاده از سلاح شیمیایی و تجهیزات دیگری که در اختیار داشت و همچنین حمایت اطلاعاتی آمریکا، قصد بازپسگیری شبه جزیره فاو را از نیروهای ایرانی داشت.