بررسی پرداختن رسانههای اصلی آمریکا به گزارش اخیر محمد البرادعی، از همکاری تنگاتنگ تیم محمد البرادعی با رسانههای آمریکایی حکایت دارد.
به گزارش سرویس بینالملل «تابناک»، هنگامی که آژانس انرژی اتمی در 26 می 2008، گزارشی از پیگیری از توافقنامه «N.P.T» درباره ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاد، واکنش رسانههای آمریکایی مشابه سیستم تحلیلی گذشتهشان در راستای اتهامآفرینی و فضاسازی بود.
یک روز پس از این گزارش، یعنی 27 ماه می، «نیویورک تایمز» در تیتر خود اعلام نمود: آژانس انرژی اتمی درباره برنامههای هستهای ایران، اعلام خطر کرده و آن را گزارشی غیرمعمول با جزییات خوانده که درباره این ادعا که ایران برنامه سلاح اتمی را پیگیری میکند، موضوعاتی بسیار جدی بیان داشته است.
این گزارش، طرف ایرانی را بر پایه گزارش آژانس، به همکاری نکردن با آژانس متهم نموده است، به ویژه با این ادعا که برنامه هستهای ایران، بیش از آنکه اهداف صلحآمیز داشته باشد، برای مصارف نظامی مورد استفاده قرار میگیرد و نیز از این بخش گزارش آژانس که اعلام میدارد: ایران در زمینه مواد انفجاری و فرآوری اورانیوم و همچنین طراحی کلاهک موشکی فعالیت کرده و رسانهها از هجده صفحه مدارک ادعایی، این نتیجه را گرفتهاند که ایران به دنبال سلاح هستهای است!
در تاریخ 28 ماه می مقاله سردبیر«نیویورک تایمز» با تیتر «ایران و بازرسان» به گزارش البرادعی اشاره دارد که «ایران برنامه هستهای خود را با فشار پیش میبرد» و نتیجهگیری میکند که آمریکا و همپیمانانش، هیچ استراتژی مشخصی برای برخورد با ایران ندارند و تنها، چهارچوبی ساختهاند که ایران به صورت جدی برنامه هستهای خود را دنبال میکند و این برنامه غیرمشروع بوده و بدرفتاری ایران را نشان میدهد.
در ارتباط با روش به کار گرفته شده در بازرسی برنامه هستهای ایران، «نیویورکتایمز» میافزاید: در پنج سال گذشته، ایران بازی موش و گربه را با بازرسان آژانس انجام داد و بنا بر این شواهد، نتیجهگیری میکند که آژانس از این بازی ایران خسته شده و نگران برنامههای غیرقانونی ایران است، حال آن که رهبران ایران اعلام میدارند دنبال ساختن بمب اتم نبوده و تنها به دنبال برنامه صلحآمیز هستهای هستند و با توجه به همکاری نکردن ایرانیان با بازرسان آژانس برای دیدن محلهای مورد نظر بازرسان و پاسخ به پرسشهای مربوطه هیچ گزینه دیگری غیر از اینکه جهانیان فکر کنند ایران مورد دوم یعنی ساخت بمب را در برنامه خود دارد، باقی نمیماند و نتیجهگیری میکند که ما باید گمان کنیم ایران به دنبال بمب اتم است و هیچ گزینه دیگری نیست.
همزمان در همین تاریخ، مقاله سردبیر روزنامه واشنگتن تایمز انتشار مییابد و این پرسش را مطرح مینماید که «آنجا در تهران چگونه با بازرسان آژانس همکاری میشود؟» و از بخشی از گزارش البرادعی که اعلام نموده «در حقیقت ایران با حسن نیت عمل نکرده و از تاکتیک تأخیر بهره برده» استفاده کرده و میافزاید: این بخش گزارش آژانس که «ایران دو آبشار جدید و پیشرفته سانتریفیوژها را در نطنز برای غنیسازی اورانیوم بدون اطلاع قبلی به کار گرفته است» و همچنین اینکه «بازرسان بینالمللی از محلی که قطعات سانتریفیوژ در آن ساخته میشود، توسط مقامات ایرانی منع شدهاند»، مشابه الفاظی است که «هانس بلیکس» در مورد برنامه هسته ای عراق به کار میبرده است.
اما روزنامه «لوسآنجلستایمز» پا را از این هم فراتر گذاشته و تیتر مقاله خود را اینچنین نگاشته است: «تهران از سال 2003 به دنبال سلاح هستهای بوده است»؛ این ادعا، گزارش سازمانهای اطلاعاتی غرب را تقویت میکند که اعلام نموده بودند ایران تا پیش از سال 2003 به دنبال سلاح هستهای نبوده است.
درباره اطلاع دادن ایران به آژانس برای بازرسی از سانتریفیوژهای نصب شده، باید به مفاد قرارداد ایران با آژانس اشاره نمود که ایران پیش از تزریق گاز «یو-اف-6» به سانتریفیوژها، آژانس را مطلع نموده بود.
درباره بخش دیگر مقاله «واشنگتنتایمز» در زمینه دستیابی بازرسان آژانس به کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ باید گفت: بنا بر موافقتنامه «N.P.T»، ایران هیچگونه تعهدی برای نشان دادن کارخانه مونتاژ قطعات سانتریفیوژ ندارد.
همچنین در زمینه مطالعات ادعایی و طراحی اورانیوم فلزی، باید اعلام نمود که آژانس هیچگونه اطلاع و یا ادعایی در زمینه ساخت و تولید این بخش توسط ایران ندارد؛ به عبارت سادهتر، هیچگونه عملیات ساخت در این زمینه و حتی هیچ گونه ادعایی درباره مطالعات فیزیکی و یا قصد ایران برای ساخت اورانیوم فلزی وجود ندارد.
این در حالی است که نمای کلی تولید بمب اتمی، نیازمند کارهای مطالعاتی برای ساخت بمب اتم و متالژی اورانیوم و توسعه یک تحریککننده نوترونی است که حتی در ادعاهای آژانس هیچ اشارهای به این موارد نشده است.